فصل ۳ فقط دو نفر پارت ۲
باهاش همراهی کردم
لباسم رو پاره کرد
و سوتینم رو به آرومی در میاورد
قلقلکم میگرفت
نوک یکی از سینه هام رو میخورد
و اون یکی رو میمالید
٪اهه...اروم
خودش رو لخت کرد و دوباره منو میبوسید با اون یکی دستش پو.صیم رو میمالید
که دستش رو برد داخلم
٪جیغغ
که سریع در اورد
٪اآهه.. بسه
اصلا حرف نمیزد
دامنم رو پاره کرد و د.یکش رو کوبوند توم
بعد از چند مین گفت
/عادت کردی؟
٪اره ....آهه
*جیمین*
ناله های خیلی تحریک کننده ای میکرد که کردم توش
و تلمبه زدم
٪ااههه.ددیی بسه
میخواستم جیغ بزنم بگم یکی بیاد منو نجات بده ولی
فقط دو نفر بودیم
بعد از ۱۰ مین ازم در اورد
کام کرده بودم
پایین تنم
خیلی درد داشت
نشست بغلم لبش رو اورد نزدیک گوشم
/خوش گذشت
٪خیل.ی درد...دارم
که زر زیر گریه
٪هقق... هققق.
٪درد میکنه
/اولین بارته؟
٪هق..اره
/منم...
پتو رو انداختم رو خودمون و دلش رو ماساژ دادم
صبح پنجشنبه
*یوری*
صب با دستی روی با.سنم بیدار شدم
میخواستم جیغ بزنم که اون پسره رو جلوم دیدم خوابه
اره دیشب....
ولی من خوشم نمیومد کسی دست بزنه
(جیمین به سمت راست خوابیده (روبه یوری))
با مشت میزدم به سینه هاش که بیدار شه
خسته شدم
دستام روی سینه هاش بود که بیدار شد
/میبینی چه بدن خوبی دارم
٪ها...
دستام رو برداشتم
٪یااا.....دیگه به با.سنم دست نزن
/او ببخشید(دستش رو برداشت)
(جیمین شلوار پاش کرده )
*جیمین*
از تخت رفتم پایین که گفت
٪چیزه....
٪من لباس ندارم
/اون لباسی که پوشیده بودی چی؟
٪جرش دادی😑
/اها
وایسا برات لباس بیارم
رفتم یه لباس مشکی اوردم
دادم بهش
(یوری دور خودش رو پتو گرفته)
/او...بابا ول کن همشو دیدم
٪به تو چه...
٪برو بیرون میخوام بپوشم
رفتم بیرون بعد از ۶ مین اومد پایین
(همه ی کارای صب شو کرد )
وقتی از پله ها می اومد پایین محوش شده بودم
لباسه واسش بزرگ بود ولی تا نصف رونش می اومد
/یا...برو یه لباش بزرگ تر بپوش
٪خیلی هم خوبه
٪نکنه خجالت میکشی با یه دختر تنهایی
رفتم نزدیکش و لبم رو نزدیک لبش کردم و گفتم
/فک نکنم کسی بترسه بیب
٪او...هاها. بیا صبحونه بخوریم
بعد از خوردن صبحونه نشستیم فیلم دیدیم
/من میرم بیرون میام
رفتم خرید براش لباس بگیرم
به منشیم زنگ زدم گفتم
(منشیش زنه اسمشم یونا عه)
مکالمه👇
/سلام یونا
!سلام
/وسایل لازمی که یه خانم برای چند روز توی یه خونه موندن لازم داره چیه ...هوف
!اوو...آقای جئون کسی خونس؟
/خفه شو جواب بده
!او...باشه
!لباس مناسب
!نوار بهداشتی
!لوازم آرایشی
!خوراکی های خوشمزه
!گوشی ....که داره
!وسایل سرگرم کننده
/خب برو همشو بگیر بیار هتل من
!باشه...🙄
/پولشو بعدا حساب میکنیم
/بوسسسس بهت
!عه بسه
و یونا قط کرد
رفتم هتل که یونا رو دم در دیدم داشت میرفت بالا
چقدر زود رسید...
❤👀
لایک کنید بوس بوس😙
لباسم رو پاره کرد
و سوتینم رو به آرومی در میاورد
قلقلکم میگرفت
نوک یکی از سینه هام رو میخورد
و اون یکی رو میمالید
٪اهه...اروم
خودش رو لخت کرد و دوباره منو میبوسید با اون یکی دستش پو.صیم رو میمالید
که دستش رو برد داخلم
٪جیغغ
که سریع در اورد
٪اآهه.. بسه
اصلا حرف نمیزد
دامنم رو پاره کرد و د.یکش رو کوبوند توم
بعد از چند مین گفت
/عادت کردی؟
٪اره ....آهه
*جیمین*
ناله های خیلی تحریک کننده ای میکرد که کردم توش
و تلمبه زدم
٪ااههه.ددیی بسه
میخواستم جیغ بزنم بگم یکی بیاد منو نجات بده ولی
فقط دو نفر بودیم
بعد از ۱۰ مین ازم در اورد
کام کرده بودم
پایین تنم
خیلی درد داشت
نشست بغلم لبش رو اورد نزدیک گوشم
/خوش گذشت
٪خیل.ی درد...دارم
که زر زیر گریه
٪هقق... هققق.
٪درد میکنه
/اولین بارته؟
٪هق..اره
/منم...
پتو رو انداختم رو خودمون و دلش رو ماساژ دادم
صبح پنجشنبه
*یوری*
صب با دستی روی با.سنم بیدار شدم
میخواستم جیغ بزنم که اون پسره رو جلوم دیدم خوابه
اره دیشب....
ولی من خوشم نمیومد کسی دست بزنه
(جیمین به سمت راست خوابیده (روبه یوری))
با مشت میزدم به سینه هاش که بیدار شه
خسته شدم
دستام روی سینه هاش بود که بیدار شد
/میبینی چه بدن خوبی دارم
٪ها...
دستام رو برداشتم
٪یااا.....دیگه به با.سنم دست نزن
/او ببخشید(دستش رو برداشت)
(جیمین شلوار پاش کرده )
*جیمین*
از تخت رفتم پایین که گفت
٪چیزه....
٪من لباس ندارم
/اون لباسی که پوشیده بودی چی؟
٪جرش دادی😑
/اها
وایسا برات لباس بیارم
رفتم یه لباس مشکی اوردم
دادم بهش
(یوری دور خودش رو پتو گرفته)
/او...بابا ول کن همشو دیدم
٪به تو چه...
٪برو بیرون میخوام بپوشم
رفتم بیرون بعد از ۶ مین اومد پایین
(همه ی کارای صب شو کرد )
وقتی از پله ها می اومد پایین محوش شده بودم
لباسه واسش بزرگ بود ولی تا نصف رونش می اومد
/یا...برو یه لباش بزرگ تر بپوش
٪خیلی هم خوبه
٪نکنه خجالت میکشی با یه دختر تنهایی
رفتم نزدیکش و لبم رو نزدیک لبش کردم و گفتم
/فک نکنم کسی بترسه بیب
٪او...هاها. بیا صبحونه بخوریم
بعد از خوردن صبحونه نشستیم فیلم دیدیم
/من میرم بیرون میام
رفتم خرید براش لباس بگیرم
به منشیم زنگ زدم گفتم
(منشیش زنه اسمشم یونا عه)
مکالمه👇
/سلام یونا
!سلام
/وسایل لازمی که یه خانم برای چند روز توی یه خونه موندن لازم داره چیه ...هوف
!اوو...آقای جئون کسی خونس؟
/خفه شو جواب بده
!او...باشه
!لباس مناسب
!نوار بهداشتی
!لوازم آرایشی
!خوراکی های خوشمزه
!گوشی ....که داره
!وسایل سرگرم کننده
/خب برو همشو بگیر بیار هتل من
!باشه...🙄
/پولشو بعدا حساب میکنیم
/بوسسسس بهت
!عه بسه
و یونا قط کرد
رفتم هتل که یونا رو دم در دیدم داشت میرفت بالا
چقدر زود رسید...
❤👀
لایک کنید بوس بوس😙
۹.۴k
۲۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.